صفحه اصلی

 
 
 
 
 

تاریخچه درس اخلاق

هوالله


ای پاک یزدان این نهالان جویبار هدایت را از باران ابر عنایت تر و تازه فرما و به نسیم ریاض احدیت اهتزازی بخش و به حرارت شمس حقیقت جانی تازه عطا نما تا نشو و نما نمایند و روز به روز ترقی کنند و شکفته گردند و پر بار و برگ شوند. ای پروردگار جمله را هوشیار کن و قوت و اقتدار بخش و مظاهر تایید و توفیق فرما که در نهایت برازندگی در بین خلق محشور شوند.
تویی مقتدر و توانا
عبدالبها عباس

تعلیم و تربیت اطفال بهاییان در دوره قاجار

دیانت بهایی در دوره قاجار در ایران زمین طلوع نمود. در این دوران تاریخی، خرافات و نادانی، تفاوت طبقاتی و فقر، بیماری ومرگ های زود هنگام، فساد اخلاقی و خشونت، دروغ و چاپلوسی در سرتا سر کشور بیداد می کرد. زنان و کارگران، برده هایی در دست مردان و اربابان بودند و بی سوادی و تعصب روز به روز بر ویرانی های کشور می افزود.
در این میان هر فعالیت روشنگرانه و مطابق با علم و عقل با مخالفت روحانیون ظاهر بین مواجه می شد و در حقیقت تنها کلاسهای درس و مشق، مکاتبی به معلمی علمای دینی بودند که در آن درس قرآن و حدیث و عربی و گاه اشعار فارسی می دادند و کود کان از تحصیل علوم روز و آداب و اخلاق که منجر به تربیت صحیح می شد، محروم بودند.
در همین زمان جوانه های روشنگری به دست برخی دانشجویان تحصیل کرده در غرب، دولتیان هوشمند و بابیان و بهاییان شروع به رویش نمود. تاسیس مدارس به سبک مدرن که در آن علوم جدید مانند ریاضی، زیست شناسی، زبانهای خارجه، آزمایشگاه و ...آموزش داده می شد از آن نمونه اند.
شگفت آنکه، بهاییان در همان مکاتب خالی از علم و دانش هم جایی نداشتند و در مدارس غیر بهایی نیز به سختی پذیرفته می شدند یا در بین راه، مورد دشنام و ناسزا یا پرتاب سنگ و آزار از سوی همسالان غیر بهایی خود قرار می گرفتند.
تاکیدات شدید حضرت عبدالبها مبنی بر کسب علم و دانش و تعلیم اخلاق و آداب و نیز آموزه های اکید حضرت بهاالله بر تعلیم و تربیت اجباری و عمومی کودکان، سبب گردید تا برخی از بهاییان با همت و تلاش بسیارۀ اقدام به فعالیتهایی در جهات تعلیم و تربیت این کودکان نمودند.
تحصیل علم و معرفت با راه اندازی مدارس جدید و از طریق راهنمایی و یاوری های مستقیم حضرت عبدالبها در ایران آغاز گردید و به جایی رسید که آوازه مدارس بهایی مانند تربیت بنین و بنات، وحدت بشر، تایید، توفیق و دهها مدرسه دیگر در میان ایرانیان دهان به دهان می گردید.
اما تعلیم و تربیت اخلاقی و روحانی کودکان و نوجوانان بهایی و تشکیل کلاسهایی با نام "درس اخلاق" حکایتی دیگر دارد.

پایه های اولیه تشکیل کلاسهای درس اخلاق

پایه گذار اولیه این تاسیس بزرگ فردی به نام سید حسن هاشمی زاده بود. او بعدها به "متوجه" و " معلم" ملقب و معروف شد. وی در سال 1260 ه.ش در تهران متولد چشم به جهان گشود و در کودکی پدرش را از دست داد؛ بنابراین در دکان مسگری دایی خود به کار پرداخت و از آنجا که نه راهی به مکتب خانه های غیر بهاییان داشت و نه پولی که در مدارس دیگر شرکت کند، تمام سعی خود را می نمود که از هرکه می بیند، چیزی بیاموزد. مدام منتظر فرصت بود تا اگر شخص با سوادی به دکان بیاید از او حروف الفبا یاد بگیرد و خود کم کم به یادگیری کلمات پرداخت . چون دایی از شوق و استعداد این کودک مطلع گردید، وی را نزد جناب نعیم، شاعر بهایی برد. این شاعر دانشمند نیز قبول نمود تا به او آثار و الواح و قواعد عربی را بیاموزد به این شرط که سید حسن نیز هر چه یاد می گیرد به اطفال بهایی محله خود یعنی دروازه شاهزاده عبدالعظیم تعلیم دهد و او هم با اشتیاق قبول کرد.
جناب متوجه بچه ها را به خانه خود دعوت می نمود و با مهربانی و صبر هر آنچه را از جناب نعیم آموخته بود، به آنان انتقال می داد. آنقدر وقت خود را صرف این فعالیت نمود که دیگر فرصتی برای تحصیلات خودش باقی نماند ولی با این آموزشها هر روز بر بار دانش خود نیز افزوده می شد.اشتیاق وی چنان بود که برای تشویق احبا، پای پیاده به خانه های آنان می رفت و کودکانشان را با خود به محل کلاس درس اخلاق هدایت می کرد.
بر اثرتلاشهای پر ثمر جناب متوجه، الواحی چند از قلم حضرت عبدالبها به افتخارش نازل شد که بر شعله اشتیاقش می فزود و او را گرم تر می نمود. او کلاسهای سواد آموزی را گسترش داد وعصر روزهای پنجشنبه را جهت دروس امری و اخلاقی به کودکان بهایی، اختصاص داد.
سید حسن هاشمی زاده، جمله های کوتاه و عبارات ساده ای را از الواح و آثار استخراج می کرد، می نوشت و با توضیحاتی درباره هر کدام به اطفال تعلیم می داد. در ضمن به آنان می آموخت تا بعضی آیات و مناجاتها را از بَر نمایند.
با هدایات و تعلیمات حضرت عبدالبها و کوششهای جناب متوجه، کلاس سواد آموزی به کلاس" درس اخلاق" تغییر نام یافت.
این موسسه پرثمر در سال 1276 ه.ش پایه گذاری شد و بنیانگذارش نیز به علت تلاشهای پربها، طی سه لوح از قلم حضرت عبدالبها به لقب " معلم" مفتخرگردید.
گسترش و سیر تکاملی درس اخلاق و اداره آن
پس از مدتی، به علت افزایش تعداد شاگردان وکمبود وقت برای پرسش و پاسخ در روزهای پنجشنبه، روز درس اخلاق به جمعه صبحها تغییر یافت و تقریبا به صورت یک رسم در ایران ادامه یافت.
با ازدیاد تعداد اطفال ، جناب متوجه از چند شاگرد برجسته کلاس خود درخواست نمود تا او را در این امر مهم یاری رسانند و در واقع اولین بذرهای هیئتهای تربیت آتی در همین زمان کاشته شد. این دو همکار جدیدِ جناب هاشمی زاده، محسن اساسی و میرزا عبدالله مطلق نام داشتند که لوحی نیز از سوی حضرت عبدالبها دریافت نمودند:

هوالله


ای دو بنده آستان مقدس، محافلی که از برای تربیت و تعلیم نورسیدگان ترتیب گردید، مورث نهایت روح و ریحان شد و هر نفس ساعی در آن یا معلم طفلان یا مشوق کودکان است البته مظهر تاییدات غیبیه حضرت یزدان گردد و مورد الطاف بی پایان شود. لهذا در نهایت سرور و تشویق ، بر این امر مشکور می گردد تا مشاهده اجر موفور فرمایند و منتظر تایید حتمی رب غفور باشید و علیکم البهی الابهی
ع ع

جناب معلم، این خادم برازنده امرالله در 5 بهمن 1335 ه.ش بعد از 76 سال به ملکوت ابهی صعود نمود.

الف: جلسه های شور مربیان

با ازدیاد تعداد متربیان، بر همکاران جناب معلم نیز افزود، در نتیجه مربیان تصمیم گرفتند بر اساس تاکیدات حضرت بهاالله و عبدالبها مبنی بر مشورت در امور وبه منظور ارتقای کیفیت کلاسها به مشورت پردازند. بنابراین جلسات شور هفتگی در میان مربیان تشکیل شد.
در این مجمع که "هیئات معلمین" نام گرفته بود، درباره کلاس بندی های جدید و تعیین معلم ها نیز تصمیم گیری می شد ومعلمان گزارشهای کلاسها را در این جلسات مطرح می نمودند و درباره مشکلات و مسایل کلاسها با یکدیگر همفکری می کردند.

ب: هیئاتهای مشوقین

در ادامه، هیئاتی دیگربا عنوان "هیئات مشوقین" تشکیل شد؛ به این معنا که هیئت معلمین ، جمعی را از بین خود انتخاب نموده به طور مرتب به کلاسهای درس اخلاق می فرستادند تا به تشویق اطفال پردازند و نیز نظراتشان را در بهبود امور کلاس، چگونگی اداره کلاس، دروس درس اخلاق و مسائل متربیان، به مربی مربطه منتقل نمایند.
بر اساس شیوه اداره، تدریس و محتوای دروس اخلاق، کلاسهایی درعشق آباد تاسیس گردید و هر بهایی ایرانی که به سایر کشورها قدم گذارد، با الهام از این کلاسها، بذر درس اخلاق را در سایر نقاط عالم کاشت.

ج: محفل خادمین اطفال

با افزایش تعداد هیئات معلمین، نام آن به " محفل خادمین اطفال" تغییر یافت و عده ای از جوانان نیز تحت عنوان " محفل معاونین" به کمک معلمین در پیشرفت امور درس اخلاق پرداختند؛ تا هم بار معلمان را سبک تر کنند و هم تجاربی برای مسئولیتهای بعدی خود بر عهده گیرند.
در ضمن جلسات مشورتی مربیان با والدین متربیان نیز تشکیل می شد و در آن علاوه بر نطق متخصصین تربیتی، مشورتی درباره مشکلات تربیتی والدین صورت می گرفت.
محتوای دروس درس اخلاق و طبقه بندی کلاسها
هر یک از کلاسهای درس اخلاق، مانند مدرسه دارای برنامه مخصوص و معلم خاص بود که تحت نظارت مستقیم " محفل خادمین اطفال" به تعلیم کودکان می پرداخت.
بعدها با تشکیل محافل ملی، " محفل خادمین اطفال " به "لجنه ملی تربیت" تغییر عنوان یافت که زیر نظر محفل ملی فعالیت می نمود و در تهران و شهرستانها دارای هیئتهای همسوی تربیتی بود.
محتواهای کلاسهای درس اخلاق
در ابتدا مجموعه ای از تعالیم و آثار که توسط جناب هاشمی زاده جمع آوری و تدوین شده بود به نام " پنجاه و دو درس هاشمی زاده"، به اطفال تدریس می شد، سپس کتابی به نام " القسم الاول و الثانی من الدروس الاخلاقیه" به کوشش جناب میرزا منیر نبیل زاده" تهیه شد.
دو مجموعه دیگر مرکب از آثار عربی و فارسی برای دوره سوم درس اخلاق تدوین شد که بر مسائل تاریخی امر و نیز سایر ادیان تفحص می نمود.
از منابع مهم دیگر که معمولا در کلاسهای بالاتر مورد استفاده قرار می گرفت" الدروس الدیانیه" جناب شیخ محمد علی قائنی، "کلمات مکنونه"، " مقاله شخصی سیاح"، " بهاالله و عصر جدید" تالیف دکتر اسلمنت، "کتاب مفاوضات"، " کتاب ایقان" و " اقدس" بود.
بعد از مدتی جناب علی اکبر فروتن نیز کتبی تربیتی به خصوص مخصوص مربیان منتشر نمود که بسیار مورد استفاده قرار گرفت. از آن جمله است: " طرز رفتار با کودکان"، " راه تربیت نونهالان"، " اصول تدریس دروس اخلاقیه"
کتب دیگری که به این منظور منتشر گردید عبارت بودند از: " رساله تعلیم و تربیت" و کتاب مصور درس اخلاق مخصوص پنج ساله ها به کوشش دکتر عباس علی روحانی و تصویر گری مهر نوش معصومیان.
در کلاس اول، دوره اول درس اخلاق که کتاب " پنجاه و دو درس هاشمی زاده" تدریس می شد.
کلاس دوم دوره دوم درس اخلاق و در کلاس سوم مجموعه ای از آیات عربی و فارسی و دیگر مجموعه ها که شامل تاریخ امر بود، آموزش داده می شد.
در کلاسهای بالاتر، کتب دروس الدیانه، مقاله شخصی سیاح، کلمات مکنونه، بهاالله و عصر جدیدنِ دکتر اسلمنت، مفوضات، ایقان و کتاب اقدس توسط اساتید و فضلای برجسته ای مانند جناب فاضل شیرازی، فاضل تهرانی، فاضل مازندرانی، عزیزالله سلیمانی و جناب اشراق خاوری، تعلیم داده می شد.

مراسم خاص درس اخلاق ها

لجنه تربیت امری تهران کنفرانسها و جلساتی را جهت معلمان درس اخلاق برگزار می نمود که گاهی با اجتماع آموزگاران منطقه ای و زمانی با شرکت کلیه مربیان نواحی مختلف شهر و بعضی اوقات توسط لجنه ملی تربیت امری تشکیل می گردید. این جلسات از تمام مربیان تهران و شهرستانها دعوت می کرد و در بیشتر موارد با سخنرانی یکی از دانشمندان و متخصصین علوم تربیتی شروع می شد. یکی از پر آوازه ترین سخنرانان، دکتر محمد باقر هوشیار بود.
از دیگر برنامه های درس اخلاقها، جشنهای پایان سال بود که مربیان و متربیان و والدین در آن شرکت می جستند. شاگردان و کسانی که برای تشکیل درس اخلاق منزل در اختیار قرار داده بودند، مورد تشویق قرار می گرفتند . متربیان هم برنامه هایی را از قبل آماده کرده اجرا می کردند. محصلین ممتاز به روی صحنه دعوت می شدند و با اعطای جایزه مورد تشویق قرار می گرفتند. نوای موسیقی و ترنم اشعار امری به خصوص ترانه های جناب طاهره نیز در فضا طنین انداز بود.

تمام تلاشها و اشتیاقها به این امید صورت پذیرفت تا آرزوی حضرت عبدالبها درباره این نوگلان بوستان الهی تحقق یابد:

هوالله


نونهالان گلشن توحید که درس اخلاق می خوانند منظور نظر عنایتند و در ظل فضل و موهبت حضرت احدیت. عبدالبها در نهایت تضرع و ابتهال آن اطفال را ترقی خواهد و تدرج در درجات علویت عالم انسانی طلبد. امید است که چنین گردد.
ع ع

تلخیص و باز نویسی از کتاب:
سید حسن معلم و تاریخچه درس اخلاق، سیاوش راستانی، موسسه ملی مطبوعات امری آلمان